داستان آبیدیک

at once

æt wʌns


فارسی

1 عمومی:: یك‌دفعه‌، باهم‌، باخم‌، بیدرنگ‌، فورا

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: Phrase(s): at once immediately; right now. • We must leave at once! • You must come here at once; it is an emergency.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code